فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم
زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
در دست سر مویی از آن عمر درازم
پروانه راحت بده ای شمع که امشب
از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم
آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی
مستان تو خواهم که گزارند نمازم
چون نیست نماز من آلوده نمازی
در میکده زان کم نشود سوز و گدازم
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم
گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی
چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم
محمود بود عاقبت کار در این راه
گر سر برود در سر سودای ایازم
حافظ غم دل با که بگویم که در این دور
جز جام نشاید که بود محرم رازم
شرح لغت: پروانه: در اینجا به معنی رخصت و اجازه است.
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیتهای پنجم، ششم و آخر میفرماید:
* چون نماز من گناهکار پاک نمیباشد، پس در میخانه مرتبا میسوزم تا آتش عشق مرا پاک کند و نمازم را پاک گرداند.
* اگر نور تو در مسجد و میکده، در آینه اندیشه و خیال من ظاهر شود، از دو ابروی تو برای دل خود در مسجد، محراب و در میخانه، ساز طرب و شادمانی به پا میکنم.
*ای حافظ غصه دل را به چه کسی میتوان گفت، زیرا در این دو روز زمانه، غیر از قدح باده کسی لیاقت ندارد که محرم راز باشد.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر غزل:
برای رسیدن به نیت خود حاضری هر کاری را انجام بدهی، اما خود را در این راه تنها میبینی، هیچ همدم و همرازی پیدا نمیکنی، هیچ امیدی به انجام این نیت نداری، اما بدان که عاقبت این کار بسیار نیکوست و تو با تلاش و کوششی که از خود نشان میدهی حتما موفق خواهی شد.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 20,آوریل,2025